یأس مبهم

سپتامبر 17, 2010 at 3:32 ب.ظ. 36 دیدگاه

یادمه قبلاً عصرای جمعه که میشد اونقدر دلم میگرفت که حتماً آپ میکردم، ولی این روزا همش شده مثل عصر جمعه، جمعه ها دیگه سایشون روی سر همه روزا افتاده، به قول خسرو شکیبایی «چرا شما جوونا همه غلطی میکنین، ولی تا مثل خر به گل میتپین میگین خدا… بعدم یه پس گردنی میخورین و از اونور می افتید» خدایش بیامرزد… نمیخوام شکر به جا نیارم ولی روزای خوبی نیست این روزا… روزایی که هر چی بیشتر میفهمی چی هستی، کی هستی، کی دور و برت بوده، چی داری و کجا هستی بیشتر آتیشت میزنه…  این روزا بیشتر فهمیدم زندگی مثل یه سیگار روشن میمونه، یه کامش تلخه و یکی شیرین، ولی وای به وقتی که بفهمی، اون کام های شیرین هم تلخ بوده و تلخ…. اونجاس که تلخی رخنه میکنه روی چهرت، روی زندگیت، و اونجاس که واسه همه تلخ میشی… و توی آینه چیزی جز یاس مبهم چشمات نمیبینی… همین و بس

Entry filed under: دسته‌بندی نشده.

دو.. سه.. شبه که چشمام… دور آخر

36 دیدگاه Add your own

  • 1. زبل خانوم  |  سپتامبر 17, 2010 در 4:15 ب.ظ.

    ما که بعد از کلی دپرسی اومدیم به دوستامون سر بزنیم یکی از یکی داغون ترو دپرس تر ..بابا ماخودمون داغونیم زورکی داریم نفس می کشیم بی خیال…..اومدم از دوستان انرژی بگیرم…

    پاسخ
    • 2. حجی  |  سپتامبر 18, 2010 در 7:12 ب.ظ.

      جکایت اومدیم خونه خاله دلمون واشه…… ولی زبل جان بد جایی اومدی، شرمنده

      پاسخ
  • 3. مهرشيد،دختر اصفهاني  |  سپتامبر 17, 2010 در 5:56 ب.ظ.

    واقعا اون شيريني هاي زندگي هم يه جورايي تلخ بود.

    پاسخ
    • 4. حجی  |  سپتامبر 18, 2010 در 7:11 ب.ظ.

      مثل تلخی سیگار

      پاسخ
  • 5. خــآتون خــآموش  |  سپتامبر 17, 2010 در 6:50 ب.ظ.

    حجی جان زندگی همه این روزها رنگی نداره …نمیدونم این حس سمج افسردگی کی میخواد دست از سر ادما برداره ..هر کسی به نوعی گرفتاره ..اما پیشنهادم اینه که سعی کن تنها نمونی با دوستات باش بگرد ..بخون ببین گوش بده هر چیزی که باعث میشه کمتر به گذشت زمان فکر کنی …باید یه جوری این روزها رو گذروند..میدونم که هر چی بگیم بازم شعار دادیم اما سعی کن فقط که غمگیم نباشی..

    پاسخ
    • 6. حجی  |  سپتامبر 18, 2010 در 7:11 ب.ظ.

      خاتون جان سلام و ارادت

      پاسخ
  • 7. ابله  |  سپتامبر 17, 2010 در 8:12 ب.ظ.

    نميدونم چرا بيشتر آدماي اين نسل يك همچين اوضاعي دارن!

    پاسخ
    • 8. حجی  |  سپتامبر 18, 2010 در 7:10 ب.ظ.

      منم نمیدونم

      پاسخ
  • 9. لوکی  |  سپتامبر 18, 2010 در 4:32 ق.ظ.

    آی گفتی حاجی جون!

    پاسخ
    • 10. حجی  |  سپتامبر 18, 2010 در 7:10 ب.ظ.

      لوکی جان خوبی؟؟؟؟

      پاسخ
  • 11. اردیبهشت  |  سپتامبر 18, 2010 در 11:23 ق.ظ.

    بهتر بود زندگی رو به یه پیپ تشبیه می کردی. اون وقت میشد با استفاده از تفکر سوررئال سالوادر دالی ، گفت که «این یک پیپ نیست.» یعنی این چیزی که می بینیم، زندگی نیست

    پاسخ
    • 12. حجی  |  سپتامبر 18, 2010 در 7:10 ب.ظ.

      اینم قشنگ بود

      پاسخ
  • 13. باران  |  سپتامبر 18, 2010 در 11:46 ق.ظ.

    مهربان حجی
    این روزا سایه بدبختی روی خیلی ها رو گرفته اما وقتی کاری از دستمون بر نمیاد بهتره بیخیال شیم و حرص نخوریم اگه امروز به کاممان نیست شاید فردایی باشد …
    شاید.

    پاسخ
    • 14. حجی  |  سپتامبر 18, 2010 در 7:10 ب.ظ.

      شاید هم نباشد فردایی

      پاسخ
  • 15. شهرخوبان  |  سپتامبر 18, 2010 در 11:57 ق.ظ.

    زندگي آتشگهي ديرينه پابرجاست گر بيفروزيش رقص شعله اش از هر كران پيداست ورنه خاموش است و خاموشي گناه ماست، حجي اتيش بزنيم به اين آتشگاه

    پاسخ
    • 16. حجی  |  سپتامبر 18, 2010 در 7:09 ب.ظ.

      بزن سالار

      پاسخ
  • 17. godool2  |  سپتامبر 18, 2010 در 2:03 ب.ظ.

    هر بیشتر سخت بگیری ،زندگی سختتر میشه.

    پاسخ
    • 18. حجی  |  سپتامبر 18, 2010 در 7:09 ب.ظ.

      سختتر میره

      پاسخ
  • 19. وارش  |  سپتامبر 18, 2010 در 3:26 ب.ظ.

    هااااااااااااااااااا بازم ناله غروب جمعه آخ که منم از غروب جمعه بدم میاد حجی هر وقتی دلت گرفت مثل من بلند آواز بخون

    پاسخ
    • 20. حجی  |  سپتامبر 18, 2010 در 7:09 ب.ظ.

      میخونم، اونم ارمنی

      پاسخ
  • 21. ف@طمه  |  سپتامبر 18, 2010 در 3:32 ب.ظ.

    حجی انقد ناامید نباش خب

    پاسخ
    • 22. حجی  |  سپتامبر 18, 2010 در 7:09 ب.ظ.

      باشه حجی

      پاسخ
  • 23. خاستگاه  |  سپتامبر 18, 2010 در 4:45 ب.ظ.

    حجی این اجساسات انسانیم الان بهم فشار میاره که پیدات کنم و بزنمت شاید که دست از این یاس برداری
    بزار ترکه انارم رو پیدا کنم

    پاسخ
    • 24. حجی  |  سپتامبر 18, 2010 در 7:09 ب.ظ.

      هر چه از دوست رسد نیکوست

      پاسخ
  • 25. baaghaali  |  سپتامبر 18, 2010 در 5:25 ب.ظ.

    سلام حجی جوووووووووووون
    دوست خوبم زندپی همینه یه ل
    حظه خوبی و خوشی یه لحظه غم . هر دوشم گذراست … تو فقط باید سعی کنی بین دوتاش تعادل ایجاد کنی
    اگه قبلا فقط عصرهای جمعه مینوشتی و الان هر روز مثله عصر جمعست یعنی حالا باید هر روز بنویسی دیگه !!!!

    پاسخ
    • 26. حجی  |  سپتامبر 18, 2010 در 7:08 ب.ظ.

      سلام بر شما ، درست میفرمایید

      پاسخ
  • 27. سپیده  |  سپتامبر 18, 2010 در 5:47 ب.ظ.

    راس می گی حجی…دقیقا همینه!!! اوضاع بدی شده. نه بالا می ره و نه حتی پایین تر می ره. راکد شده لامصب

    پاسخ
    • 28. حجی  |  سپتامبر 18, 2010 در 7:08 ب.ظ.

      مثل مرداب

      پاسخ
  • 29. حوری  |  سپتامبر 18, 2010 در 6:46 ب.ظ.

    ای بابا چرا من هرجا میرم همه افسرده ان؟
    نظرت چیه یه مطب بزنم حجی جون؟
    هرچی نباشه من روانشناسم

    پاسخ
    • 30. حجی  |  سپتامبر 18, 2010 در 7:07 ب.ظ.

      دوره دوره روانشانساس خوب پول پارو میکنن، شما هم پارو کن ما که بخیل نیستیم حج حوری

      پاسخ
  • 31. Mehr  |  سپتامبر 19, 2010 در 6:27 ق.ظ.

    هی رفیق دوست داشتنی من.. هی… این غمی که در لابلای کلماتت مدتهاست رخنه کرده را می فهمم.. می فهمم

    پاسخ
    • 32. حجی  |  سپتامبر 20, 2010 در 1:07 ب.ظ.

      مخلصم دوست خوبم، مهر عزیز

      پاسخ
  • 33. الی  |  سپتامبر 20, 2010 در 6:55 ق.ظ.

    خوبیش اینه که تو تند تند آپ میکنی و ما هم تند تند میخونیمت…!!!

    پاسخ
    • 34. حجی  |  سپتامبر 20, 2010 در 1:08 ب.ظ.

      خوبیش همین حضور شماست

      پاسخ
  • 35. درنین  |  سپتامبر 20, 2010 در 2:48 ب.ظ.

    سلام دادا حاجی

    به نسیمی که می‌رسد از راه، چند روز دگر به شعر و سرود بیندیش.

    بهترین ها

    پاسخ
    • 36. حجی  |  سپتامبر 20, 2010 در 6:20 ب.ظ.

      درود بر حج درنین

      پاسخ

بیان دیدگاه

Trackback this post  |  Subscribe to the comments via RSS Feed


من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که میبینم بد آهنگ است
بیا ره توشه برداریم و راه سفر گیریم ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است

ملاقات های حجی

  • 30٬937 دیدار با حجی